“ ای پسر هوی

تا کی در هوای نفسانی طيران نمائی ؟ پر عنايت فرمودم تا در هوای قدس معانی پرواز کنی نه در فضای وهم شيطانی * شانه مرحمت فرمودم تا گيسوی مشکينم شانه نمائی نه گلويم بخراشی ”

- بهاءالله -

“ ای دوست من

تو شمس سمآء قدس منی خود را بکسوف دنيا ميالای * حجاب غفلت را خرق کن تا بی پرده و حجاب از خلف سحاب بدر آئی و جميع موجودات را بخلعت هستی بيارائی ”

- بهاءالله -

“ ای پسران وهم

بدانيد چون صبح نورانی از افق قدس صمدانی بردمد البتّه اسرار و اعمال شيطانی که در ليل ظلمانی معمول شده ظاهر شود و بر عالميان هويدا گردد ”

- بهاءالله -

“ ای عاصيان

بردباری من شما را جری نمود و صبر من شما را بغفلت آورد که در سبيلهای مهلک خطرناک بر مراکب نار نفس بی باک ميرانيد گويا مرا غافل شمردهايد و يا بی خبر انگاشتهايد ”

- بهاءالله -

“ای دوستان

براستی ميگويم که جميع آنچه در قلوب مستور نمودهايد نزد ما چون روز واضح و ظاهر و هويداست و لکن ستر آنرا سبب جود و فضل ماست نه استحقاق شما ”

- بهاءالله -

“ ای غافلان

گمان مبريد که اسرار قلوب مستور است بلکه بيقين بدانيد که بخطّ جلی مسطور گشته و در پيشگاه حضور مشهود ”

- بهاءالله -

“ ای فرزند هوی

از آلايش غنا پاک شو و با کمال آسايش در افلاک فقر قدم گذار تا خمر بقا از عين فنا بياشامی ”

- بهاءالله -

“ ای خاک متحرّک

من بتو مأنوسم و تو از من مأيوس * سيف عصيان شجره اميد ترا بريده * و در جميع حال بتو نزديکم و تو در جميع احوال از من دور * و من عزّت بيزوال برای تو اختيار نمودم و تو ذلّت بی منتهی برای خود پسنديدی * آخر تا وقت باقی مانده رجوع کن و فرصت را مگذار ”

- بهاءالله -

“ای اهل فردوس برين

اهل يقين را اخبار نمائيد که در فضای قدس قرب رضوان روضه جديدی ظاهر گشته و جميع اهل عالين و هياکل خلد برين طائف حول آن گشتهاند * پس جهدی نمائيد تا بآن مقام درآئيد و حقائق اسرار عشق را از شقايقش جوئيد و جميع حکمتهای بالغه احديّه را از اثمار باقيهاش بيابيد * قرّت أبصار الّذين هم دخلوا فيه آمنين ”

- بهاءالله -

“ ای صاحبان هوش و گوش اوّل سروش دوست اينست ای بلبل معنوی

جز در گلبن معانی جای مگزين و ای هدهد سليمان عشق جز در سبای جانان وطن مگير و ای عنقای بقا جز در قاف وفا محلّ مپذير * اينست مکان تو اگر بلامکان بپر جان برپری و آهنگ مقام خود رايگان نمائی ”

- بهاءالله -

“ ای پسر خاک

براستی ميگويم غافلترين عباد کسی است که در قول مجادله نمايد و بر برادر خود تفوّق جويد * بگو ای برادران باعمال خود را بيارائيد نه باقوال ”

- بهاءالله -

“ای ساذج هوی

حرص را بايد گذاشت و بقناعت قانع شد * زيرا که لازال حريص محروم بوده و قانع محبوب و مقبول * ٥٢”

- بهاءالله -

“ ای صاحبان هوش و گوش اوّل سروش دوست اينست ای بلبل معنوی

جز در گلبن معانی جای مگزين و ای هدهد سليمان عشق جز در سبای جانان وطن مگير و ای عنقای بقا جز در قاف وفا محلّ مپذير * اينست مکان تو اگر بلامکان بپر جان برپری و آهنگ مقام خود رايگان نمائی ”

- بهاءالله -

“ زينهار ای پسر خاک

با اشرار الفت مگير و مؤانست مجو که مجالست اشرار نور جان را بنار حسبان تبديل نمايد ”

- بهاءالله -