ای پسران من
ترسم که از نغمهٔ ورقا فیض نبرده بدیار فنا راجع شوید و جمال گل ندیده بآب و گل بازگردید
- بهاءالله -
Read moreYour Custom Text Here
ای پسران من
ترسم که از نغمهٔ ورقا فیض نبرده بدیار فنا راجع شوید و جمال گل ندیده بآب و گل بازگردید
- بهاءالله -
Read moreای پسر هوی
براستی بشنو چشم فانی جمال باقی نشناسد و دل مرده جز بگل پژمرده مشغول نشود زیرا که هر قرینی قرین خود را جوید و بجنس خود انس گیرد
- بهاءالله -
Read moreای پسر عزّ
در سبیل قدس چالاک شو و بر افلاک انس قدم گذار قلب را بصیقل روح پاک کن و آهنگ ساحت لولاک نما
- بهاءالله -
Read moreای دوستان من
سراج ضلالت را خاموش کنید و مشاعل باقیهٔ هدایت در قلب و دل برافروزید که عنقریب صرّافان وجود در پیشگاه حضور معبود جز تقوای خالص نپذیرند و غیر عمل پاک قبول ننمایند
- بهاءالله -
Read moreای اهل رضوان من
نهال محبّت و دوستی شما را در روضهٔ قدس رضوان بید ملاطفت غرس نمودم و بنیسان مرحمت آبش دادم حال نزدیک بثمر رسیده جهدی نمائید تا محفوظ ماند و بنار امل و شهوت نسوزد
- بهاءالله -
Read moreای بیگانهٴ بایگانه
شمع دلت برافروختهٴ دست قدرت منست آن را ببادهای مخالف نفس و هوی خاموش مکن و طبیب جمیع علّتهای تو ذکر من است فراموشش منما حبّ مرا سرمایهٴ خود کن و چون بصر و جان عزیزش دار
- بهاءالله -
Read moreای صاحب دو چشم
چشمی بربند و چشمی برگشا بربند یعنی از عالم و عالمیان برگشا یعنی بجمال قدس جانان
- بهاءالله -
Read moreای پسر تراب
کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لایزالم قسمت بیزوال برداری کور شو یعنی از مشاهدهٴ غیر جمال من و کر شو یعنی از استماع کلام غیر من و جاهل شو یعنی از سوای علم من تا با چشم پاک و دل طیّب و گوش لطیف بساحت قدسم درآئی
- بهاءالله -
Read moreای سایهٴ نابود
از مدارج ذلّ وهم بگذر و بمعارج عزّ یقین اندرآ چشم حقّ بگشا تا جمال مبین بینی و تبارک الله احسن الخالقین گوئی
- بهاءالله -
Read moreای پسر حبّ
از تو تا رفرف امتناع قرب و سدرهٴ ارتفاع عشق قدمی فاصله قدم اوّل بردار و قدم دیگر بر عالم قدم گذار و در سرادق خلد وارد شو پس بشنو آنچه از قلم عزّ نزول یافت
- بهاءالله -
Read moreای پسران ارض
براستی بدانید قلبی که در آن شائبهٴ حسد باقی باشد البتّه بجبروت باقی من درنیاید و از ملکوت تقدیس من روائح قدس نشنود
- بهاءالله -
Read moreای پسر انصاف
کدام عاشق جز در وطن معشوق محل گیرد و کدام طالب که بیمطلوب راحت جوید عاشق صادق را حیات در وصالست و موت در فراق صدرشان از صبر خالی و قلوبشان از اصطبار مقدّس از صدهزار جان درگذرند و بکوی جانان شتابند
- بهاءالله -
Read moreای دوست
در روضهٴ قلب جز گل عشق مکار و از ذیل بلبل حبّ و شوق دست مدار مصاحبت ابرار را غنیمت دان و از مرافقت اشرار دست و دل هر دو بردار
- بهاءالله -
Read more“O SON OF SPIRIT!
I created thee rich, why dost thou bring thyself down to poverty? Noble I made thee, wherewith dost thou abase thyself? Out of the essence of knowledge I gave thee being, why seekest thou enlightenment from anyone beside Me? Out of the clay of love I molded thee, how dost thou busy thyself with another? Turn thy sight unto thyself, that thou mayest find Me standing within thee, mighty, powerful and self-subsisting.”
- Baha’u’llah -
Read more“O SON OF BEING!
With the hands of power I made thee and with the fingers of strength I created thee; and within thee have I placed the essence of My light. Be thou content with it and seek naught else, for My work is perfect and My command is binding. Question it not, nor have a doubt thereof.”
- Baha’u’llah -
Read more“O SON OF MAN!
If thou lovest Me, turn away from thyself; and if thou seekest My pleasure, regard not thine own; that thou mayest die in Me and I may eternally live in thee.”
- Baha’u’llah -
Read more“O SON OF THE SUPREME!
I have made death a messenger of joy to thee. Wherefore dost thou grieve? I made the light to shed on thee its splendor. Why dost thou veil thyself therefrom?”
- Baha’u’llah -
Read more“O SON OF BEING!
How couldst thou forget thine own faults and busy thyself with the faults of others? Whoso doeth this is accursed of Me.”
- Baha’u’llah -
Read more“O SON OF SPIRIT!
Noble have I created thee, yet thou hast abased thyself. Rise then unto that for which thou wast created.”
- Baha’u’llah -
Read moreVancouver, BC Canada